سلام دومین پنج شنبه ماه مبارکتون بخیر
هفته ای که گذشت هفته ای پر از دل مشغولی های فرهنگی داشتم ……..
تماس با این و اون مطرح کردن ایدها و به به و چه چه کردن طرف مقابل اما تهش کمبود بودجه و ….. کاغذ بازی اداری ….
دیگه حوصله مطرح کردن ایده ها رو ندارم باید خودم دست بکار بشم…..
تو همین فکر بودم که سه شنبه سید و رفیق شفیقش مستا و البته دوست من رو تو ی دفتر شورا دیدم
شاید یک ربع بیشتر باهم نبودیم اما ذوق فرهنگیمون گل کرده بود و از کار های فرهنگی حرف میزدیم حال فرهنگیم یکم خوب شد …..
تو همین حال خوب بودم که مستا گفت چرا ایده ها تو به رئیس جدید نمیگی
یکم فکر کردم گفتم دیگه حوصله رئیس فلان و اقا و… ندارم دیگه بسه هرچی رئیس دیدم
بایه پوز خندی گفتم رئیس بیاد من و ببینه
سید خندید و ابرو هاشو تو هم کرد وگفت چه جرات داری ؟ا
با یه حال خسته ای گفتم با با ولم کنید با این رئیس روءسا تون ……. والا کی به کی حالا هی من دنبال این رئیس و اون رئیس باشم کی چی ؟
مستا گفت بنویس براش تو کوثر نت نامه براش بفرست سریع جواب میده
شب که اومدم خونه دوباره وسوسه شدم نمیدونستم بنویسم یا نه اما نوشتم .….
نمیدونم واقعا می خونه یا نه ولی ظاهرا …میگن با بقیه فرق داره….
امیدوارم ..
مدیر محترم جناب آقای غ -ب لطفا بخونید
فرم در حال بارگذاری ...