موضوع: "کتاب، آرامش روح"
شما روزي چند ساعت مطالعه ميکنيد؟
شما روزي چند ساعت مطالعه ميکنيد؟ در هر شبانهروز چقدر از زمانتان را به مطالعه کتاب، روزنامه و مجله اختصاص ميدهيد؟ تا به حال به اين موضوع فکر کردهايد که چطور ميتوان کتاب خواندن را به عادتي روزانه تبديل کرد. اگر خريد، مطالعه و نگهداري صحيح از کتاب، بخشي از زندگي روزمره شما باشد، فرزندانتان هم به خواندن کتاب تشويق ميشوند. همه چيز از خانه شروع ميشود. خانه محل شکلگيري تمام عاداتي است که افراد در بزرگسالي با آنها زندگي ميکنند و شخصيت و شيوه زندگي آنها را شکل ميدهد. والدين بايد فرزندانشان را از سنين پايين به مطالعه تشويق کرده و آنها را با کتاب آشنا کنند. کتاب خواندن کليد موفقيت بچهها در مدرسه و همچنين زندگي آينده آنهاست. اگر بچهها به کتاب علاقهمند شوند، به يادگيري هم علاقهمند ميشوند و در آينده افرادي مطلع و موفق خواهند شد و مراحل تحصيلي را با موفقيت طي ميکنند. همچنين با مطالعه، دامنه اطلاعات آنها بالا ميرود و ديد بهتري نسبت به محيط پيدا ميکنند و در آينده از بسياري آسيبهاي جسمي، رواني و اجتماعي مصون ميمانند.
بررسيها نشان دادهاست که موفقيت تحصيلي بچهها تنها با 20 دقيقه مطالعه آزاد در هر روز به ميزان قابل توجهي افزايش پيدا ميکند. اگر والدين هر شب 20 دقيقه مطالعه کنند بچهها هم به اين کار تشويق ميشوند. براي اين کار ميتوانيد روي يک برگه کاغذ، جدولي تهيه کنيد که به تعداد افراد خانه ستون و به تعداد روزهاي هفته سطر داشته باشد. براي هر يک از افراد خانه هم رنگ خاصي را در نظر بگيريد و قرار بگذاريد هرکس هر روز 20 دقيقه مطالعه کرد، با رنگ مخصوص خودش، يکي از خانههاي جدول را که مربوط به همان روز است رنگ کند و موضوع مطلبي را که خوانده هم در آن خانه يادداشت کند. اين جدول را در محلي که همه به راحتي ببينند نصب کنيد و در پايان هفته بررسي کنيد چه کسي هر شب مطالعه داشته يا چه کسي موضوعات متنوعتري مطالعه کرده است و او را تشويق کنيد و براي او هديه بگيريد که البته اگراين هديه کتاب مورد علاقه او يا اشتراک يک مجله در زمينه مورد علاقهاش باشد، خيلي بهتر است. توصيه ميشود هر يک از اعضاي خانواده، بقيه خانواده را نيز در جريان موضوع مطالعه خود قرار دهند.
جايي براي کتابها
کتابهايي که در خانه داريد بهتر است جاي مشخصي داشته باشند. يک قفسه يا کمد مخصوص براي قرار دادن کتابها در نظر بگيريد و آنها را برحسب موضوع طوري بچينيد که هنگام استفاده به راحتي بتوانيد کتاب مورد نظرتان را پيدا کنيد. کتابهايي را که از کتابخانه يا از کسي امانت گرفتهايد، در قفسه مخصوص کتاب نگهداري کنيد تا آسيب نبينند. طبقهبندي و نگهداري صحيح کتاب را به بچهها نيز ياد بدهيد.
انتخاب کتاب مناسب
انتخاب کتاب مناسب اهميت زيادي دارد. در انتخاب کتاب به ويژه براي کودکان در سنين پيش از دبستان بايد بيشتر دقت کرد. براي اين کار ميتوانيد از افراد متخصص کمک بگيريد. توصيه ميشود، کتابهاي متنوع براي بچهها تهيه کنيد. براي بچههاي پيش دبستاني، کتابهاي آموزش الفبا، داستانهاي مصور، شعر و ادبيات سنتي و کتابهايي که اطلاعاتي درباره غذاها، حيوانات، علائم و نشانهها دارند و همچنين مجلههاي مخصوص کودکان توصيه ميشود.
وسايل کمک آموزشي
براي ايجاد علاقه بيشتر و تشويق بچهها به خواندن کتاب و يادگيري مطالب، از وسايل کمک آموزشي مانند نوار کاست، فيلم و سي دي همراه کتاب استفاده کنيد. استفاده از اين وسايل، مهارتهاي ديداري و شنيداري بچهها را بالا ميبرد. در انتخاب فيلم و سي دي هم دقت کنيد که با سن فرزندتان تناسب داشته باشد.
کتابهاي الکترونيکي
اين روزها با وجود برنامههاي جذاب کامپيوتري کمتر بچهاي کتاب خواندن را به کار با کامپيوتر ترجيح ميدهد. کامپيوتر، جاي خواندن و نوشتن را نميگيرد اما ميتواند در يادگيري موثر باشد. براي تشويق فرزندتان به مطالعه از کامپيوتر هم کمک بگيريد. سايتهاي مربوط به کتابهاي الکترونيکي مربوط به سن فرزندتان را شناسايي و فرزندتان را به استفاده و مطالعه آنها تشويق کنيد. بعضي سايتهاي مربوط به کتابخواني با تصاوير زيبا و جذاب يادگيري بچهها را تقويت و برخي با برگزاري مسابقات، بچهها را به کتابخواني علاقهمند ميکنند.
منبع:www.salamat.com
نامیرا
نوشتن داستانی که مخاطب، آخرش را میداند کار آسانی نیست. و اینجاست که کرمیار با نگاه درست به عاشورا و استفاده از عنصر «رمانس» به خوبی بهرهگرفته است.
بیش از هر چیز اسم کتاب است که خواننده را مشغول میکند؛ ابتدا به ذهن میرسد «نامیرا» فقط اسمی هنری است که برای جلب مخاطب انتخاب شده و یا ناشر و نویسنده خواستهاند ابهام داستان را زیاد کنند. اما کتاب را که تا انتها بخوانی معلوم میشود «نامیرا» ریشه در مفهوم «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» دارد. مفهومی که میگوید پهنهی سرزمین کربلا به اندازهی کل زمین وسعت پیدا کرده و عاشورا همیشه نمیراست.
«نامیرا» داستانی شخصیتمحور است؛ رمانی با خردهروایتهایی از تغییر روش، هدف، آرزو و عاقبت آدمها. این روزگار است که آدمها را در محک انتخاب شدن و انتخاب کردن میگذارد و نویسندهی نامیرا فقط تصویرساز صادق این رویدادهاست. نویسندهی کتاب را به سبک رمانهای کلاسیک با شروعی آرام آغاز میکند، تصویرسازی میکند، شخصیتها را یک به یک وارد داستان میکند، آنها را معرفی میکند و با داستان پیش میبرد. «نامیرا» اسیر اختلاف روایتهای تاریخی نشده و البته از عقبهی تحقیقی درستی بهره برده است.
نوشتن داستانی که مخاطب، آخرش را میداند کار آسانی نیست. و اینجاست که کرمیار با نگاه درست به عاشورا و استفاده از عنصر «رمانس» به خوبی بهرهگرفته است. دریغ جدی اینجاست که ای کاش سریال «مختارنامه» را بعد از خواندن «نامیرا» میدیدیم تا باورمان شود در کوفهای که ۱۸هزار نامه برای امام حسین علیهالسلام ارسال میشود چطور یکباره ورق بر میگردد و آدمهایی که تا دیروز مشتاق استقبال از پسر پیامبر و علی علیهماالسلام بودند، ناگهان با زرق و برق سکههای پسر مرجانه پشت او را خالی کردند، سفیرش را کشتند و بزرگان کوفه ناگهان یار قدیمی ابنزیاد شدند؟
آن وقت بود که میفهمیدیم که عمرو بنحجاج -از سردرمداران دعوت امام به کوفه- که سعی میکرد سپاهی برای امام تهیه کند، چگونه با یک جلسه نشست و برخاست با والی خناس کوفه یک شبه از دوست به دشمن تبدیل میشود و سعی و همتش را بر این میگذارد که مقابل یاران امام حتی اگر دختر و دامادش باشند، بایستد؟
در «نامیرا» است که میفهمی بخشی از انبوه مردمی که به امام نامه نوشتند حضور امام را برای منافع شخصی خود میخواستند. امضاها به خاطر درد دین نبود بلکه برای طایفهای سؤال این بود که چرا معاویه شام را برتر از کوفه دانسته است. وقتی که ابنزیاد سر کیسه را شل کرد و از بیتالمال کیسههای طلا بخشید، دیگر آمدن امام فایدهای برای این قوم نداشت. قصور معاویه را یزید جبران کرده بود، شاید اگر امام میآمد به کوفه و زعامت قوم را برعهده میگرفت اینان باز هم مخالفت میکردند. هرچند ابنزیاد هلاکشان کرد و دستشان را به خون پسر پیامبر آلوده کرد.
«نامیرا» یک مشخصهی بارز دارد. نامیرا یک دورهی فتنهشناسی است برای کسانی که در پی حق هستند و میخواهند بدانند که حق و باطل چگونه جابهجا میشوند. که حتی «عبدالله بنعمیر» با آن همه سابقه در جهاد با کفار تردید میکند که چرا پسر پیامبر به مقابله با یزید برخاسته است؟
«نامیرا» داستان عاشقانه هم دارد و نویسنده آگاهانه درام و رمانس را در کتابش خوب پرداخته است. «عشق» در نامیرا عشق بازاری نیست؛ آنجایی که سلیمه دختر عمرو بنحجاج با ربیع پیمان زناشویی میبندد و خوشحال است که همسرش محب علی و اولاد اوست و خشمگین میشود که چرا پدرش به حسین علیهالسلام پشت کرده است. این عشق آن قدر قوی است که وقتی ربیع کارش به تردید میکشد، سلیمه هشدار میدهد که پیوند آن دو از سر حب علی و حسین علیهماالسلام است.
در داستان کسانی را میبینیم که در لحظههای آخر به کاروان امام میرسند و البته چه خوش میرسند. اینان مدیون یک لحظه محاسبهی درست هستند تا بسوی امام بروند و البته میروند و میتوانند با امام باشند.
داستان «نامیرا» تمامی ندارد اما تو باید تا انتهای کتاب بخوانی تا حس کنی چرا «اَنَس بنحارث کاهلی» خیلی قبلتر از واقعهی عاشورا در کربلا به انتظار امامش نشسته است. اَنَس اینقدر افق بلندتری دارد که به «عبدالله بنعمیر» هم هشدار میدهد حرامیان و مسلمانان و مشرکان به زودی یکی میشوند! و بر بهترین خلق خدا هجوم میآورند.
کتاب فوق که اثرى است سیاسى، عقیدتى و اجتماعى در سال 1323 هجرى شمسى (1364 هجرى قمرى)، یعنى دو سال پس از عزل رضاخان از سلطنت نوشته شده است. امام خمینی (س) در این اثر به شبهات و تبلیغات ضد دینى و ضد روحانى جزوۀ «اسرار هزار ساله» یک وهابى گرا پاسخ گفته و به استناد حقایق تاریخى و ضمن طرح و نقد آراى فلاسفه یونان قدیم، فلاسفه اسلام و فلاسفه معاصر غرب، بر حقانیت تشیع و نقش سازندۀ روحانیت اسلام تأکید ورزیده است. در همین کتاب، اندیشۀ حکومت اسلامى و ولایت فقیه در عصر غیبت مطرح شده است و به تفصیل سیاستهاى ضد ملى و لائیک رضاخان و همفکران او در ممالک اسلامى (در آن زمان) افشا شده اند.