اکنون که قلم به یاریم شتافته است تا به دور از حصار قصه پر غصه فراق را برای امام خوبی هایم بسرایم بگذار تا از دلتنگی های کودکانه ام برایش بگویم
دلتنگی بچه های شهدایی که به امید برگشت پدری شب را به روز و روز را به شب می رساندند.
تفریبا سال اخر جنگ 9 ماهی می شد که پدرم به خانه نیامده بود بی قرار بودم و ناآرام گاهی آنقدر مادرم را اذیت می کردم که مرا به خانه همسایه دیوار به دیوارمان می فرستاد تا با فاطمه کوچولو بازی کنم .آن روز مادرم خیلی خسته بود در حیاط کوچک خانه مان راه می رفت و با تسبیح آبی رنگش سر به آسمان می برد و به گمانم چیز های به خدا می گفت هرچه بود من نمی شنیدم فکر کنم مادرم با خدا در گوشی حرف می زد….
من به خانه فاطمه کوچولو رفتم اما ناراحت بودم نمی دانستم چه اتفاقی افتاده که مادرم این قدر بی تابی می کند با خودم فکر کردم و از خاله زهرا مادر فاطمه کوچولو قلم و کاغذ خواستم خاله زهرا من را داخل اتاق احمدآقا برد و گفت اینجا کاغذ و قلم هست اما مواظب باش به وسایل عمو احمد دست نزنی .
یه کاغذ مچاله شده ای را بر داشتم و کمی صافش کردم و با خود کار قرمز روی آن نوشتم:
امام عزیزم سلام
الان یک سالی است که بابا به خانه نیامده است و من دلم برایش خیلی تنگ شده مامان هم خیلی ناراحت است و چند روزی است که در حیاط راه می رود و نمی دانم چه چیزی در گوش خدا می گوید از شما خواهشی دارم دفعه قبلی که به دیدارتان آمدم شما دستی به سر من کشیدید و گفتید “پدرت برای نابودی دشمن به جنگ رفته است تو باید صبر کنی تا پدرت برگردد. امام عزیزم لطفا اگر می شود به بابایم بگویید به خانه بیاید و مادرم را از دلتنگی درآورد.
به خانه برگشتم و از بین پاکت های مادر پاکت کوچکی برداشتم و دوان دوان به بقالی حسن آقا رفتم
از لابلای مشتری های حسن آقا خودم را به جلو رساندم گفتم : سلام این نامه را به پستچی بدهید تا به امام برساند حسن آقا طبق معمول نگاهی به آدرس روی پاکت کرد و با تعجب اشک از گوشه چشمش جاری شد پرسیدم آدرس را اشتباه نوشتم ؟؟؟ صورتش را از من برگرداند و گفت نه دخترم درست درست نوشتی مادرت هم می داند که این نامه را برای امام نوشتی ؟ گفتم نه چند روزی است که مامان دلش گرفته فکر کنم برای بابا دلتنگ شده است …..
حسن آقا نامه را در دخل مغازه گذاشت و گفت برو دخترم تا پستچی آمد نامه ات را می دهم ببرد. من هم که از خوشحالی بال در آورده بودم به خانه خاله زهرا رفتم مادرم هم آنجا بود از نبود من نگران شده بود پرسید کجا رفتی بودی دختر؟؟؟ گفتم چی شده مامانم با عجله دستم رو گرفت و به خانه اعظم خانم همسایه طبقه پایین برد مامان با خاله زهرا و فاطمه کوچولو با مفاتیح و قرآنشون باهم از خونه بیرون رفتنند و نفهمیدم چی شد؟؟
وقت گذشته بود هر چی از اعظم خانم می پرسیدم چرا مامانم هنوز نیومده؟ جوابی بهم نمی داد انگار اتفاق خاصی قرار بود بیفته
کلافه شده بودم اعظم خانم که حال و حوصله من را نداشت تلویزیون کوچکش را با هزار زحمت روشن کرد و با برفک های زیاد این کانال و آن کانال می کرد به یک کانال که رسید روی زمین نشت و قرآنش را برداشت نماز خواند و قرآن خواند …….
نمی دانم چه شد اما اعظم خانم آنقدر نماز و قرآن خواند که پای تلویزیون بیهوش شد……
فردای آن روز همه همسایه ها سیاه پوشیده بودند حتی حسن آقای بقال آن روز پستچی هم به محله ما نیامد …. فکر کنم آدم خیلی بزرگی پیش خدا رفته بود که همه ناراحت بودند……..
واما امروز …….
آقا جان از آن سال به بعد پدرم رفت و هر گز برنگشت شما هم بیست و چند سالی است که رفتی و دیگر دست نوازشی برسرم نکشیدی فکر کنم نامه آخر من را هم ندیدی اگر دیده بودی حتما پیامم را به بابا می رساندی ….
امام عزیزم دل تنگ شده ام برای آن روز هایی که بر دوش دایی جانم به استقبالتان می آمدم و به زور جمعیت روی سر مردم خودم را به شما می رساندم یادت هست؟؟؟
امامم آن روز ها چون تو بودی نبود پدرم را حس نمی کردم اما امروز بعد از چند سال نه پدر هست و نه امامم نمی دانم توان دیدن نبودن ها را دارم یا نه؟؟؟؟؟ دلم برای آن روز هایی که هم پدر داشتم و هم امام خیلی خیلی تنگ شده است……
تا قبل از اين انقلاب بزرگ، نگرش حاكمان در ايران به زن، نگرشي ابزارگونه براي برآوردن نيازهاي مادي بود . ابزاري كه پيشرفت آن به معناي تنوع ظاهري و همسان با مدهاي رايج و ارضاي غرايض شهواني جنس مخالف البته در لواي عناوين زيبا و آراسته همچون آزادي زنان يا زن مترقي به متن جامعه تزريق مي شد .
حضرت امام خميني ( ره ) وضعيت زنان در زمان رژيم طاغوت را به زنان جاهليت تشبيه نموده و اشاره مي كند كه در آن زمان نيز همچون عصر جاهليت، مقام معنوي زنان ناديده گرفته شده و تا حد يك كالاي مادي تنزل پيدا كرد .
در چنين فضاي تاسف باري كه سايه شوم خود را بر ملت مسلمان ايران انداخته بود خورشيد انقلاب اسلامي به رهبري خردمندانه حضرت امام خميني ( ره ) طلوع كرد و زنان و مردان مومني كه از اين وضعيت غير اسلامي كه رهاورد حكومت ظالم و خود فروخته پهلوي بود به تنگ آمده بودند با پيروي از فرامين اسلامي مقتدايشان عليه حكومت مستبد پهلوي شوريدند و انقلاب اسلامي را به ثمر رساندند .
نقش زنان در انقلاب از زبان امام خمینی (ره)
زنان نقش بسيار مهمي در پرورش نهضت اسلامي ايفا نموده و حقيقتاً در مواردي نقش سنگين تر و موثرتري را نسبت به مردان در جريان مبارزه داشتند . اهميت بيشتر آن زماني آشكار مي شود كه به اين نكته مهم اشاره نماييم كه زنان نه تنها در برخي موارد در صحنه مبارزه حضور جدي و فعال داشته و خود در خط مقدم مبارزه حاضر مي شدند بلكه مشوق اصلي مردان و همسران خويش براي شركت در اين مبارزه به حساب مي آمدند . نقش موثر ديگر آنان تربيت فرزندان صالح براي ادامه راه و آينده نهضت اسلامي بود كه از اهميت ويژه اي برخوردار است . حضرت امام خميني ( ره ) با اشاره به اين مهم مي فرمايد: ما نهضت خودمان را مديون زنها مي دانيم ، مردها به طبع زنها در خيابانها مي ريختند ، تشويق مي كردند زنها مردان را ، خودشان در صفهاي جلو بودند ، زن همچون یک موجودي است كه مي تواند يك قدرت لايزال ، يك قدرت شيطاني را بكشد و در جاي ديگر مي فرمايند: امروز زنهاي شيردل طفل خود را به آغوش كشيده و به ميدان مسلسل و تانك دژخيمان رژيم مي روند . در كدام تاريخ چنين مردانگي و فداكاري از زنان ثبت شده است .
امام خمینی در جایی دیگر فرموده است: اينجانب به زنان پرافتخار ايران, مباهات مي كنـم كه تحولي آن چنان در آنان پيـدا شـد كه نقـش شيطانـي بيـش از 50 سال كـوشـش نقاشان خارجـي و وابستگان بـي شـرافت آنان, از شعراي هرزه گرفته تا نويسندگان و دستگاههاي تبليغاتي مزدور را نقـش بر آب نمودند و اثبات كردند كه زنان ارزشمند مسلمان دچار گمراهـي نشـده و با ايـن تـوطئه هاي شـوم غرب و غرب زدگان آسيب نخـواهد پذيرفت.
نقش زنان در پيروزي انقلاب اسلامي از نگاه آیت الله خامنه ای
رهبر حكيم و فرزانه انقلاب اسلامي درباره نقش زنان در پيروزي انقلاب اسلامي مي فرمايند : زنان در پيروزي انقلاب اسلامي داراي دو نقش مثبت و موثر بودند ، نقش اول آنها فعاليت مثبت و مستقيم در مبارزه خود و نقش بعدي زنان كه از اهميت بيشتری برخوردار است نقش صبر ، شكيبايي ، مساعدت و تحمل مشكلات ناشي از مبارزه بود .
نقش زنان در انقلاب ثابت کرد که زن در سایه ایمان و آگاهی و به دور از فسادی که دنیای غرب برای او درست کرده است می تواند نقش اول را در تحولات تاریخی و جهانی ایفا کند ، ثابت کرد که افتخار و عظمت زن در چیزهایی که دستهای آلوده صهیونیست برای او در دنیای کنونی فراهم آورده نیست بلکه زن در سایه مهارت و عفت و احساس مسوولیت است که می تواند دوشادوش مردان و در مواردی جلوتر از آنها گام بردارد . آنچه مسلم است این است که تنها به مفاهیم والای انسانی مکتب اسلام است که پیشرفت ، تعالی و سعادت حقیقی برای زنان جامعه و به دنبال آن کل جامعه ایجاد می شود و همین نگاه بود که توانست انقلاب اسلامی را در ایران به پیروزی برساند و تحمل هشت سال جنگ طاقت فرسا را برای آنان سهل و آسان نماید . یعنی همان روحیه والای اسلامی که عالی ترین نمونه آن بانوی بزرگ عالم حضرت صدیقه طاهره ( س ) است ، همان که هم نقش مادری خویش را به طور کامل ایفا نمود و بهترین فرزندان تاریخ بشریت را تحویل جامعه داد و هم نقش همسری خود را در کنار حضرت علی ( ع ) در عالی ترین شکل خود به انجام رساند و هم حضور جهادی و مملو از بینش عمیق الهی خویش را در راه دفاع از ولایت نمایان ساخت .
آقای عارفی کارشناس انقلاب نیز در این خصوص می گوید:
” مساله نقش زن و حضور زن در عرصه های اجتماعی از جمله در تحولات و انقلابها همیشه در طول تاریخ بطور مستقیم یا غیر مستقیم جایگاه خاص خودش را داشته . در انقلاب ایران یکی از برجستگی های خاصی که خیلی زیاد می توان از ابعاد و جهات مختلف درباره آن گپ زد حضور زن مسلمان ، زن مسلمان ایرانی در انقلاب سال 1357 بود ، نقش فوق العاده ای زنان در انقلاب داشتند مثلاً حضور زنها و تربیت سیاسی زنها و هیجان آفرینی زنهای مسلمان در انقلاب و این که آنها چطوری مردها را حتی روحیه دادند و مردها را در عرصه انقلاب به صورت همگانی بسیج کردند. یعنی هر فردی از افراد در صحنه ها به طور چشمگیر حضور پیدا کرد ، با این که خود زنها حضور چشمگیر داشتند در حضور بخشی از مردم و مردها نقش فوق العاده ای داشتند .
اما سوال این که زنهای مسلمان در کشورهای دیگر از جمله زنان مسلمان در افغانستان با الگو گیری از زنهای مسلمان در ایران در انقلاب چگونه می توانند از تجربیاتشان سرمشق بگیرند و از تجربیاتشان استفاده کنند ، اولاً این مساله یک مساله علمی است ، حالا ممکن است کسی بگوید چه لزومی دارد یعنی خود ما نمی توانیم بدون الگو گیری ، این مساله یک مساله تاسف آمیزی است که اگر کسی بگوید چرا ؟ به خاطر این که تحولات بشری از علمی گرفته ، از فلسفی ، از هنری و صنعتی و اقتصادی و از همه ابعاد گرفته ، ریشه در گذشته ها دارد ، آن گذشته ها هم در قلمرو ملی نیست ، یعنی تجربه ها از جمله تجربه های سیاسی مرز نمی شناسد همان طور که علم مرز نمی شناسد و همان طور که هنر مرز نمی شناسد تجربیات سیاسی هم مرز نمی شناسد به خصوص چه زیباست که این مساله ثابت شد که زنان مسلمان در ایران با استفاده از تربیت دینی و با استفاده از توصیه های دینی و مبانی دینی نقش آفرین و هیجان آفرین شدند و دشمن شکن شدند و این چه بهتر که هر جا که اسلام آن جا نقش داشته باشد و اسلام در آن جا زیربنا باشد دیگرانی که گرایش به اسلام دارند از تجربیات آنهایی که به صورت پیشگام از اسلام استفاده کردند از آنها نتیجه بگیرند .
اما این مساله را اگر خیلی ساده تر و ریزتر و کوچکتر بکنیم این که زنهای مسلمان در افغانستان باید حضور سیاسی داشته باشند ، خیلی هم نقش دارد ، اما این حضور سیاسی یکی شناخت دشمن است یعنی دشمن را باید بشناسد و یک تحول درونی و یک شناخت در خود زنها باید به وجود بیاید که اسلام آمده و گفته است که برای نابودی پستی ها و پلیدی ها و نا امنی ها فقر مبانی مختلف و اصول متعددی داریم که مردها نقش دارند در کنار مردها، زنها هم نقش دارند ، بنابراین در افغانستان اگر ما خواسته باشیم فقر اقتصادی و نا امنی سیاسی و ابتذال فرهنگی را از بین ببریم و دشمن را از قلمرو فرهنگی و اخلاقی و اعتقادی و سیاسی و ملی خود دور کنیم و خودمان استقلال داشته باشیم و سرپای خود بایستیم دستور دین این است که هم زن باید حضور پیدا بکند و هم مرد . چه بهتر که مسلمانها که همه عضو یک پیکرند آنی که به صورت پیشگام زمینه برایش فراهم بوده و شرایط برایش فراهم بوده و جلوتر و پیشگام تر توانسته نقش ایفا کند که زنهای مسلمان در ایران چنین بوده خوب چه بهتر که زنهای مسلمان از جمله در افغانستان از تجربیات سیاسی زنها در ایران در تحولات دینی نقش فوق العاده ای داشته از آنها درس بگیرند و از تجربیاتشان استفاده کنند . “
آیتالله مکارمشیرازی با بیان اینکه «عالم دینی با قلم فکر، دشمن را درهم میکوبد و یا او را هدایت میکند» گفت: امروز در حساسترین شرایط زمان قرار داریم، طلاب باید قدرت پاسخگویی به شبهات را داشته باشند.
این مرجع تقلید در دیدار با طلاب حوزه علمیه استانهای آذربایجان غربی، کرمانشاه و حوزه علمیه بناب با اشاره به مقام علم و عالم اظهار کرد: امام علی(ع) در توصیهای به کمیل، مال و علم را با هم مقایسه میکنند؛ مسایل اقتصادی در دنیای امروز هم حرف اول را میزند، ولی در عین حال امام(ع) علم و دانش را بالاتر از مسایل اقتصادی میدانند.
وی افزود: امام علی(ع) فرمودند، علم حافظ انسان است، ولی انسان حافظ مال؛ برتری دومی که امام(ع) برای علم ذکر کردند این است که استفاده از مال آن را کم میکند، ولی استفاده از علم باعث ازدیاد آن است؛ تدریس باعث پرورش طلاب میشود و اگر طلاب هر سطحی را طی کردند باید سطح پایینتر خود را تدریس کنند تا رشد بیشتری داشته باشند.
این مرجع تقلید بیان کرد: امام(ع) فرمودند، بسیاری از افراد تا وقتی که انسان مالی دارد گرد او جمع میشوند و اگر مالش را از دست داد، دیگر سراغی از او نمیگیرند، ولی علما پس از مرگ هم وفادار دارند؛ امام(ع) در ادامه فرمودند که حاکمیت از آن علم است و مال محکوم علیه است؛ در پایان نیز حضرت فرمودند که علما همیشه باقی میمانند و آثارشان در قلوب موجود خواهند ماند.
آیتالله مکارمشیرازی خاطرنشان کرد: طلاب با توکل به خدا و همت عالی در سایه اخلاص رشد و تربیت خواهند شد.
این مرجع تقلید با اشاره به حدیثی از امام جعفر صادق(ع) در خصوص علم و عالم گفت: آن حضرت فرمودند، در روز قیامت میزان اعمال و علم بشر برپا میشود؛ یکی از سنجشهایی که در عرصه محشر انجام میشود خون شهدا و مرکب دانشمندان است و کفهای که در آن مداد علما است سنگینتر از کفهای خواهد بود که خون شهدا در آن قرار دارد.
مقام شهید در اسلام فوقالعاده بالاست «عند ربهم یرزقون» هستند و در جوار حضرت حق روزی میخورند و با این همه عظمت و جایگاهی که برای شهدا فرض شده است، اما مقام آنها از عالم کمتر است.
این مرجع تقلید با اشاره به ادله برتری مداد علما از خون شهدا گفت: آنچه که به خون شهدا ابدیت میبخشد، قلم دانشمندان است؛ نکته دیگر آن است که شهید مکان و زمان خاصی دارد، ولی عالم در روزگاران باقی و ماندگار است.
آیتالله مکارمشیرازی خاطرنشان کرد: شهید با قوه قهریه جسم دشمن را متلاشی میکند، ولی عالم با قلم، فکر دشمن را یا در هم میکوبد و یا او را هدایت میکند، پس عالم با روح سروکار دارد و شهید با جسم؛ نکته دیگر آنکه شهدا، تحت نظر علما پرورش پیدا میکنند.
وی گفت: امام راحل بود که این شهیدان را به میدان جهاد فرستادند؛ نکته پنجم نیز آن است که تعداد قلمهای علما از تعداد افراد شهدا بیشتر است؛ در قم هر هفته 200 کتاب تازه چاپ میشود و این کتب خود به روشنگری اجتماعی میپردازند.
وی با بیان اینکه «در این میان هرچه مقام انسان بالاتر باشد، وظایف نیز سنگینتر خواهد بود» بیان کرد: امام علی(ع) 7ثمره برای علم بیان میکنند؛ تقوا اولین ثمره علم است؛ نکته دوم، اجتناب از هوای نفس است؛ سومین اثر تبعیت از حق است و چهارمین اثر آن دوری از گناهان است و پنجمین اثر، مودت با برادران دینی است.
آیتالله مکارمشیرازی خاطرنشان کرد: امام علی(ع) در بیان ثمره ششم علم، این اثر را استماع نظرات و درس علما ذکر کردند و هفتمین اثر علم که از سوی امام علی(ع) بیان شده است، قبول کردن سخنان علمی است.
وی گفت: طلاب امروز، در زمان خاصی زندگی میکنند که در طول تاریخ اسلام، نظیر آن کم بوده است؛ در تمام خانهها، ابزار شیطان موجود است و دشمنانی که درصدد تخریب اخلاق و عقاید و اخلاق هستند بسیار فعال هستند.
وی بیان کرد: طلاب امروز باید علم پاسخگویی به شبهات را داشته باشند؛ سخنوری و قدرت قلم از دیگر بایستههای طلبگی است؛ در این بین طلاب باید از ابتدای جوانی به تبلیغ خو بگیرند و ایتام آل محمد(ص) را از علم سیراب کنند.
این مرجع تقلید یادآور شد: اخلاص از مهمترین وظایف طلاب است، زیرا اگر اخلاص نباشد اعمال قبول نیست؛ اخلاص باعث ازدیاد آثار و قبولی اعمال است.
منبع : خبرگزاری ایسنا به نقل از حوزه نیوز
جهاد مغنیه فرزند ارشد حاج رضوان راه پدر را ادامه داد
ترور عماد مغنیه فرمانده شاخه نظامی حزب الله بی شک آرزوی شیرینی برای صهیونیستها بود طوری که 23 سال با تمام قوا به دنبال به دام انداختن این مرد پس پرده مقاومت اسلامی لبنان بودند در حالی که با همه ادعا مبنی بر قوی بودن دستگاههای امنیتی و جاسوسیشان تنها اطلاعاتی که میدانستند در این بود که مثلا رنگ چشم حاج رضوان چه رنگی است.
تا اینکه بالاخره در 23 بهمن 86 حاج عماد مغنیه در کفر سوسه دمشق توسط صهیونیستها به شهادت رسید. و این اتفاق زمانی بود که بیش از یکسال از شکست ارتش قدرتمند اسرائیل در جنگ 33 روزه گذشته بود.
جهاد مغنیه فرزند ارشد حاج رضوان راه پدر را ادامه داد و مبارزه را متوقف نکرد تا اینکه دو روز پیش او هم توسط ایادی صهیونیست به شهادت رسید.
جهاد مغنیه و محمد مهدی همت پسر شهید همت
خواهرم فاطمه جان دختر شهید عماد مغنیه خواهر شهید جهاد مغنیه.
سلام…..
چقدر این روز ها چقدر شبیه زینب (س) شده ای..
پدرت رفت….
برادر رفت….
مبارک باشد این گونه زندگی برتو
همراهی با زینب چه لذتی دارد…..
امیدوارم زینب وار صبور و همچون زینب (س) همراه خانواده شهدا باشی
با خاطر آسوده مطمئن باش که فرزندان امام راحل و مقام معظم رهبری انتقام خون پاک پدر و برادرت را با جان و دل خواهند گرفت