از نخستین ماه های زندگی، اغلب دختران می آموزند که “دختر خوب” بودن پاداش بسیار بیشتری نسبت به “دختر بد” بودن دارد.
مطالعات صورت گرفته توسط دکتر تی. بری برازلتون در دانشگاه هاروارد نشان داده که در سنی به کوچکی 6 ماه، واکنش نوزاد دختر به صدا و بدن پدرش متفاوت از واکنش او به مادرش می باشد. دختر براساس مشاهده تعاملات پدر با مادر و همچنین تعاملات خودش با پدر اشاره هایی از پدر دریافت می کند که آیا زن بودن (و حتی فراتر از آن، مفهوم زن بودن) چیز خوبی است یا نه!؟
پدر؛ چگونه ظریف و بی صدا آینده دختر را رقم میزند؟!
رفتار پدر در مقابل زنانگی دخترش تا حدودی مشخص میکند که آیا دختر میتواند حسی سالم نسبت به خود را پرورش دهد یا حسی فلج کننده
دختر از طریق مشاهده قابلیت هایی که پدرش را خوشحال می کنند با درکی خاص درباره معنای زن بودن خود را وفق می دهد. یک پدر می تواند این پیام را به دختر برساند که تنها زمانی او را دوست دارد که قوی، توانا و مستقل باشد، یا فقط هنگامی او را دوست خواهد داشت که مطیع، سر به زیر و مهربان باشد، یا زمانی که در حال انجام یک کار و مثمر ثمر است. حتی می تواند به گونه ای به او برساند که دوست داشتنش به شدت به تعلق و دلبستگی او به پدر وابسته است. از هر کدام از این راه ها، دختر یاد می گیرد چه چیزی از سوی پدر “خوب” تلقی می شود و اگر او “دختر بابا” باشد با تمام وجود تلاش می کند تا براساس معیارهایی که پدر تلویحا اشاره نموده عمل کند
کی تعیین میکنه ما زن بی عیب و نقصی هستیم یا نه؟!
از نخستین ماه های زندگی، اغلب دختران می آموزند که “دختر خوب” بودن پاداش بسیار بیشتری نسبت به “دختر بد” بودن دارد. “دختران خوب” یاد می گیرند که ساکت، مطیع، وابسته، و وظیفه شناس باشند تا درقبال آن بتوانند مورد توجه و مهر پدرانشان قرار بگیرند. به عبارت دیگر آنها یاد می گیرند که چگونه با گوش دادن، برقراری تماس چشمی، چشمک زدن، سرتکان دادن و لبخند زدن پدرانشان را خوشحال کنند.یک پدر بذر اجابت کردن و انطباق یافتن را در ضمیر دختر خود با تشویق او به مهربان بودن، خوش اخلاق بودن، و از خودگذشتگی کردن می کارد. این گونه است که دختر از همان کودکی می آموزد که چگونه بر طبق “نظر و عقیده پدر” خود مانند یک زن کامل و بی عیب و نقص رفتار کند.
نویسنده: سیدسهیل رضایی - چهارشنبه ٢۱ امرداد ۱۳٩٤
خدای خوبم سلام
دلم گرفته از دنیا از کمبود حضور تو در نگاه و رفتار اطرافیان از بی توجهی به واژه خدا
خدا مهربان است خدا رئوف است خدا دلسوز است خدا کار را بنداز است خدا شاد شاد است
خدا عدالت دارد، در رفتار در نگاه در کار در……
خدای خوبم گاهی وقت ها نشانه خدایی بودن را در رفتار و کردار اطرافیانم کم می بینم
البته شاید خود من هم رعایت نمی کنم
اما در نگاه دیگران بیشتر برایم جلوه دارد
وقتی می بینم همه ادعای خدا ترسی می کنند در حالی که رفتارشان این را نمی گوید دلم می گیرد
با خود می گویم چقدر خود خواهند بعضی از آدم ها ، چیزی جز راحتی خود نمی بینند
کار خودشان راه بیفتد ، به جهنم که طرف مقابل در چه موقعیتی است
نمی دانم شاید هم نا آگاهند ….
اما هرچه که هستنند احساس می کنم شادی خدا، مهربانی و دلسوزی خدا را در چهره شان نمی بینم
چیزی جز خودشان نمی بینم
دلم برای رفتار های خدایی تنگ شده است
کاش انسان ها بیشتر جلوه خدایی داشتنند
کاش سلامشان نگاهشان و رفتارشان پر بود از خدا
کاش خدا را در چهره شان می دیدم
نمی دانم چه کسی مقصر است نمی دانم عیب کار از کجاست
نمی دانم مشکل از من است یا از دیگران
اما این را خوب می دانم که بسیاری از رفتار ها مرا دلتنگ تو می کند آن هم شدید
شدید شدید به تو پناه می برم از ….
احساس می کنم سرگردانم هنوز به آنچه خواسته ام نرسیده ام
هنوز آن کسی که تو دوست داری نشده ام
نمی دانم کجای مسیرم اشتباه است
کجا خطا کرده ام که هنوز مسیرم دقیق مشخص نشده است
نمی دانم چرا هنوز در گمراهی به سر م برم
خدایا مرا از گمراهی و جهالت بیرون بکش
مسیرم را به من نشان بده تا بیش از این غرق در بیراهه نباشم
امام محمد تقی (ع) با وجود آن که با ام الفضل دختر بزرگ مأمون به زور خود او ازدواج می کند اما هیچگاه در برابر مأمون که دشمن او و پدرانش بوده رفتار بدی از خود نشان نداد.
خانواده ایرانی تعامل- شاید جالب ترین توصیف درباره نهمین امام شیعیان، صفت «جوان ترین امام» برای ایشان باشد. اهمیت این تعبیر و توصیف وقتی معلوم می شود که بدانیم جوان ترها عاشق الگوبرداری از شخصیت های محبوبشان هستند. به بهانه این مقاله رفته ایم سراغ مطالعه بخشی از سبک زندگی ایشان، این نوشته قطعاً کامل نیست اما چند برداشت کوتاه است از زندگی امامی که مجمومه رفتارش می تواند یک الگوی درست و حسابی برای زندگی دینی جوانان امروزی باشد.
1. با خانواد همسرشان چگونه بودند؟
تا اتفاق کوچکی می افتد، سریع بحث شان گل می کند. زن و شوهرهای جوان امروزی را می گویم که نقل هر جرو بحث شان، متهم کردن خانواده طرف مقابل است؛ عبارت هایی تکراری مثل اینکه «مامانت اینا چرا دیشب اون جوری با من حرف زدند» یا «بابا و مامانت زندگیمونو به هم زدند با این دخالت هاشون.»
در میان ما هستند کسانی که به نوعی با خانواده همسرشان مشکلات زیادی دارند و حسابی از یکدیگر دل چرکینند؛ به خصوص که بعضی از زوج های جوان این قضیه را یک جورهایی افتخار می دانند که مثلاً با خانواده همسرشان قطع رابطه کرده اند.
حالا تصور کنید پدر همسرتان قاتل پدرتان باشد و دشمن شماره یک ایل و تبار شما؛ درست مثل امام جواد(ع) که همسرش دختر مأمون بود اما رفتارش با این پدر همسر چطور بود. امام محمد تقی (ع) با وجود آن که با ام الفضل دختر بزرگ مأمون به زور خود او ازدواج می کند اما هیچگاه در برابر مأمون که دشمن او و پدرانش بوده رفتار بدی از خود نشان نداد.
2. از وابستگی اش به مسئولان حکومتی چه استفاده ای کرد؟
امام جواد(ع) فرزند پیشوای شیعیان بود و داماد خلیفه عباسی اما از این انتساب ها چه استفاده ای کرد؟ این روایت معروف را از یکی از یاران ایشان بخوانید: « در بغداد خدمت امام جواد شرفیاب شدم و وقتی زندگی شان را دیدم، در ذهنم خطور کرد که ایشان به زندگی مرفهی رسیده اند و با این اوضاع هرگز به وطن خود مدینه بر نمی گردند. امام در این لحظه سرش را به زیر انداخت و در حالی که رنگش از اندوه زرد شده بود، فرمود نان جوین و نمک خشن در حرم رسول الله (ص) نزد من از آنچه می بینی محبوب تر است».(بحار الانوار، ج 50، ص 48).
اما بعد از این اتفاق در بغداد نماند و با همسرش ام الفضل به مدینه بازگشت و همچون پدران خود زیست و تا سال 220 هجری در آنجا زندگی کرد.